حرف شنوی در کودکان
یکی از مشکلات اصلی والدین
در اطراف خود والدینی را میبینیم که درمانده از این هستند چرا هر کاری میکنم کودکم به حرف من گوش نمی دهد. چرا دائما باید به کودک بگویم چه کار کند، چه کار نکند، آخر هم هیچ کدام از کارهایی که میخواستم را انجام نمی دهد. چرا گاهی باید یک حرف را چندین بار تکرار کنم تا کودکم انجام دهد؟ چرا گاهی کودک در مقابل حرف هایم مقاومت از خود نشان می دهد؟
این ها مشکلاتی است که اکثر پدر و مادر ها با آن مواجه هستند و ما در این مقاله سعی داریم راهکارهایی را ارائه دهیم تا هر پدر و مادری بتواند اجرا کند و نتیجه بگیرد.
انواع دستور دادن به کودک
پدر و مادر ها معمولا در طول روز دستورات زیادی به کودکان خود میدهند که میتوان آن هارا به دو دسته تقسیم کرد
- دسته اول دستورات لازم هستند: اگر کودک آنها را انجام ندهد ممکن است اتفاقی خطرناک برای خودش، دیگران یا وسیله ایی بیفتد. مثلا زمانی که پدر و مادری در خیابان به کودک خود میگویند ندو، اگر کودک گوش ندهد خطری اورا تهدید می کند.
- دسته دوم دستورات اضافی هستند: لزوما دستورات غلطی نیستند اما با انجام ندادن آن، خطری کودک را تهدید نمیکند. مثل زمانی که پدر و مادری به کودک خود میگوید: تکالیفت را بنویس، صاف بنشین، کارتون تماشا نکن و…. .
اگر در طول روز از دستورات اضافی بیش از حد استفاده میکنیم باعث بالا رفتن تعداد دستورات میشود در نتیجه کودک به دستورات ضروری و لازم که مهم هستند گوش نمی دهد. اما اگر از شمار دستورات اضافی که خیلی مهم هم نیستند کم کنیم کودک ما حرف شنوی بیشتری خواهد داشت و ما راحت تر میتوانیم عادتی را در کودک خود بسازیم و همه ی این ها باعث بالا رفتن مسئولیت پذیری، عزت نفس، ارتباط سالم و تعادل شناختی در کودک می شود.
راهکارها و استاندارد هایی که باید رعایت کنیم
قبل از اینکه به سراغ راهکار ها برویم باید به این نکته توجه کنیم که مغز کودکان پیچیدگی های مختلف را نمی تواند درک کند و سرعت پردازش اطلاعات بسیار پایین است پس دستوری که میدهیم باید باتوجه به سن کودک باشد چون کمک میکند تا کودک از سن کودکی تا بزرگسالی با کمترین آسیب و بیشترین بهره وری، مسئولیت پذیر وظایفش باشد.
در این بخش ما به ارائه هشت راهکار می پردازیم.
1) میزان ظرفیت پذیرش دستوری کودک:
ظرفیت پذیرش جملات دستوری در کودکان 3 تا 5 سال، 30 تا 50 جمله در شبانه روز است اما تحقیقات نشان داده است که پدر و مادر ها در طول شبانه روز بیش از 150 جمله دستوری به صورت مستقیم و غیر مستقیم به کودک خود میگویند و از کودک انتظار دارند که تمام آنها را بپذیرد و طبق خواسته آنها عمل کند. اما کودک به دلیل ظرفیت محدود ذهنی به طور ناخودآگاه فقط یک سوم دستور ها را انجام میدهد و دو سوم آنها انجام نمیشود.
دستور مستقیم مثل زمانی که به کودک میگویند اتاقت را مرتب کن. اما دستور غیر مستقیم مثل زمانی که پدر یا مادر هیچ حرفی نمی زنند اما با نگاه خود و با رفتار خود به کودک میفهماند که باید اتاقت را مرتب کنی.
بنابراین اگر میخواهیم دستوری به کودک بدهیم که لازم است و قرار است عادتی مثبت را در کودک شکل دهد، مثل مسواک زدن، به مدت یک هفته فقط بر روی همین موضوع تمرکز میکنیم و از تعداد جملات دستوری دیگر کم می کنیم.
2) پدر و مادر هایی که کاسه داغ تر از آش هستند:
منظور از این پدر و مادر ها، پدر و مادر هایی هستند که نتیجه ی کار بچه هارا با زحمت دادن بیش ازحد به خود پوشش میدهند، مخصوصا در خانواده های تک فرزند.
خب یعنی چی؟
فرض کنید پدر و مادری به کودک خود میگویند که اتاقش را مرتب کند اما کودک اتاق را نصفه و نیمه رها کرده و مادر بقیه ی اتاق را خودش مرتب میکند، یا کودکی که تکالیف مدرسه اش را تمام نکرده است و مادر برای اینکه کودکش در مدرسه تنبیه یا جریمه نشود تکالیف فرزندش را مینویسد.
بنابراین ما به عنوان پدر و مادر وظیفه داریم کودک خود را رها بگذاریم تا نتیجه رفتارش را ببیند و مسئولیت پذیر باشد، در نتیجه کودک حرف شنوی بهتری دارد.
3) به هیچ عنوان بی مقدمه موضوع مهم را با کودک خود مطرح نکنید.
فرض کنید کودکی در حال تماشای برنامه مورد علاقه اش است و شما به او میگویید بلند شو مسواک بزن.
به نظر شما نتیجه بخش است؟
قبل از اینکه موضوع را مطرح کنید به کودک خود بگویید، مثلا دخترم/پسرم بعداز اینکه برنامه ات تمام شد می خواهم در مورد مسواک زدنت صحبت کنیم.
4) ساختن کانال ارتباطی با کودک:
قبل از اینکه توجه کودک را به خود جلب نکرده ایم نباید حرفی بزنیم چون کودک اصلا متوجه نمیشود که ما چه میگوییم.
برای اینکه کودک به ما توجه کند نیاز است چند نکته را رعایت کنیم؛
- به کودک خود نزدیک می شویم؛
- هم قد با کودک خود می شویم؛
- دستانش را میگیریم؛
- ارتباط چشمی برقرار میکنیم.
اگر بتوانیم 60% از پیام خود را به کودک انتقال دهیم، درصد پذیرش پیام بیشتر می شود.
5) الگوی مطلوبی برای بچه ها باشیم:
کودکان آینه ی تمام نمای رفتار پدر و مادر خود هستند و رفتار پدر و مادر خود را تقلید میکنند پس زمانی که کودکتان در حال صحبت کردن با شماست؛
- با دقت به حرف کودک گوش دهید
- اجازه دهید کامل حرفش را بزند
- اگر صحبت کودک با منطق متناسب با سنش برخوردار است بپذیرید.
یکی از دلایلی که کودکان حرف شنوی ندارند این است که ما به عنوان پدر و مادر برای آنها احترام قائل نیستیم، پس زمانی که کودک در حال صحبت کردن است به شخص آنها احترام بگذاریم، شنونده ی فعال باشیم و در صورت امکان سخنشان را بپذیریم.
6) دستور واضح، کوتاه، در حد توان:
گفتیم که سرعت پردازش اطلاعات در کودکان پایین است بنابراین دستوراتی که مبهم، طولانی و بیش از حد توان کودک هستند توسط کودک شنیده نمی شوند. سعی داریم در اینجا سه موقعیت را توضیح دهیم:
- مثلا به کودک خود میگوییم ” میخواهیم به مهمانی برویم، لباس هایت را بپوش، موهایت را شانه بزن، بند کفش هایت را درست ببند” این یک دستور طولانی است و کودکان بیش از سه جمله را درک نمیکنند، این گونه دستورات علاوه بر اینکه انجام نمیشوند بلکه هیچ توجهی هم به آن نمی شود، بنابراین پیشنهاد میشود دستورات خود را مرحله به مرحله به کودک خود بگویید.
- یا والدینی که به کودک خود میگویند “اگر در مهمانی بچه خوبی بودی برایت بستنی میخریم” این یک دستور مبهم است و منظور از خوب بودن برای کودک بیان نشده، باید منظور خود را ازخوب بودن واضح بیان کنیم و به کودک بگوییم دقیقا چکار باید انجام دهد تا بستنی برایش بخریم.
- وقتی به کودک خود دستوری میدهید به این نکته توجه کنید که آیا کودک من توانایی اجرا کردن دارد یا نه؟
مثلا زمانی که از کودک 4ساله خود انتظار داریم بند کفش هایش را خودش ببند باید به این نکته توجه کنیم که توانایی حرکات ظریف انگشتان یک کودک 4 ساله آنقدر رشد نکرده که بتواند بند کفش هایش را ببندد.
بنابراین باید به این نکته توجه کنیم که یک دستور زمانی میتواند اثر گذار باشد که کوتاه، واضح و ساده باشد.
7) قانون شکنی پدر و مادر ها:
پدر و مادر هایی که قانون شکنی میکنند حناشون نزد بچه ها رنگی ندارد و این پدر و مادر هستند که رنگ حنا را مشخص میکنند، در این مورد سه نکته هست که باید در نظر بگیریم
- گاهی پدر و مادر ها تهدید یا تنبیهی در نظر میگیرند اما خودشان آن را رعایت نمی کنند، کودکی را فرض کنید که همین لحظه بستنی خورده است و برای خوردن بستنی دیگر یا شکلات بهانه جویی میکند و مادر میگوید که چون الان بستنی خوردی نباید شکلات بخوری، کمی بعد کودک امکان دارد زمین بخورد، اسباب بازی اش خراب شود یا به هر بهانه ایی گریه کند و مادر برای آرام کردن کودک، شکلات دهد. به عنوان پدر و مادر اگر شرایطی را در نظر میگیریم در رعایت کردن آن باید مصمم باشیم.
- پدر و مادری که در اجرای قوانین باهم هماهنگ نیستند، اگر مثال قبل را در نظر بگیریم زمانی که مادر کودک را از خوردن شکلات منع میکند، کودک از پدر شکلات بخواهد و پدر موافقت کند، کودک به خواسته اش میرسد. به نظر شما با این شرایط کودک حرف شنوی دارد؟
پس اگر قانونی را در نظر میگیرید سعی کنید قبل از اجرا کردن با همسر خود هماهنگ شوید.
- گاهی پدر و مادر ها حرفی میزنند که قصد عملی کردن آن را ندارند، تهدید یا تشویق های الکی میکنند مثلا به کودک خود می گویند اگر تکالیفت را ننوشتی فردا مدرسه نمیروی، اما فرداصبح مادر کودک خود را با مهربانی راهی مدرسه میکند. یا اینکه اگر اتاقت را مرتب کردی برایت بستنی (جایزه) میخرم و اما بعد خبری از جایزه نیست. بنابراین باید در نظر بگیریم و قبل از قرار گرفتن در شرایطی، بهش فکر کنیم تا مجبور نباشیم جوگیرانه تصمیم بگیریم.
به عنوان نکته پایانی باید دقت کنیم کودکی حرف شنوی ندارد که میداند اگر گوش ندهد اتفاقی برایش نمی افتد.
8) رعایت سه کلمه کلیدی:
جمله هایی هستند که اگر با این سه کلمه شروع شوند درصد پذیرش آنها حداقل صفر می شود. اگر جمله ایی 80% امکان پذیرش داشته باشد با این سه کلمه به 40% میرسد. این سه کلمه عبارت اند از “اگر، چرا، تو” که کودک با شنیدن این کلمات به حالت دفاعی می رود و احساس خطر میکند و از موقعیت ناامن شده فرار میکند. و اگر کودک احساس ناامنی کند تعادل شناختی اش به هم می خورد. جملاتی که با این سه کلمه شروع میشوند مثل
- اگر اینکار رو بکنی دوستت ندارم
- چرا هیچوقت به حرفم گوش نمیکنی
- تو همیشه غرغرویی
اگر از این کلمات استفاده کنیم در ذهن کودک باوری شکل میگیره که پدر و مادرم مرا دوست ندارند و هرچه این روند بیشتر تکرار شود این باور محکم تر میشود.
دیدگاهتان را بنویسید