اهمیت و ضرورت فرزند پروری
یک داستان
فرض کنید دو نفر برای شرکت در مسابقه صخره نوردی انتخاب شده اند یک نفر از شرکت کنندگان از چندماه قبل از زمان برگزاری مسابقه تمرینات روزانه خود را شروع میکند و تلاش زیادی برای موفق شدن در این مسابقه میکند. اما شرکت کننده ی دوم با این تفکر که در مسیر مسابقه هرکاری که لازم بود را انجام میدهم خود را مجاب میکند که تلاشی نکند.
روز مسابقه فرا می رسد و مسیری که برای صخره نوردی در نظر گرفته شده یک مسیر پرچالشی است .
به نظر شما کدام یک از شرکت کنندگان موفق ترند؟
کدام یک از شرکت کنندگان آمادگی بیشتری هنگام مواجه با سختی های راه دارد؟
برای کدام شرکت کننده امکان آسیب بیشتری هست؟
کدام شرکت کننده امید بیشتری برای موفق شدن دارد؟
کدام یک به توانایی ها و مهارت های خود اعتماد بیشتری دارد؟
با توجه به مثال بالا، به نظر شما برای تربیت یک انسان، روش کدام شرکت کننده بیشتر جواب میدهد؟
آیا ما برای فرزند پروری نیاز به مهارت خاصی داریم؟
اصلا فرزند پروری چیه که اینقدر مهمه؟
چطوری میتونیم در این مسیر موفق عمل کنیم؟
در ادامه به همه ی این موضوعات میپردازیم پس همراه ما باشید.
مهارت فرزند پروری
فرزند پروری روشی است که ما با اگاهی به ان میتوانیم ارتباط صمیمی تری با فرزند خود داشته باشیم و همینطور با آگاهانه والدگری کردن میتوانیم شخصیت فرزندمان را درآینده به عنوان شخصیتی مستقل تر، با اعتمادبه نفس تر، با عزت نفس تر و… تربیت کنیم.
امروزه به دلیل حجم زیاد اطلاعات و پیچیدگی دنیا داشتن فرزند سالم از نظر جسمی و روحی کاری بسیار سخت و پیچیده است و نیاز به مهارت فرزند پروری بسیار مورد توجه است چرا که دیگر نمیتوانیم به دانش تجربی پدربزرگ ها و مادر بزرگ ها بسنده کنیم و مهم است که هر مادر وپدری این مهارت را کسب کنند.
آنچه که در این مسیر بسیار اهمیت دارد ارتباطی است که ما به عنوان پدر و مادر با دیگران به خصوص با همسر خود می سازیم چون پدر و مادر به عنوان اولین الگوی کودک هستند و کودک اول از پدر و مادر خود تقلید میکند و یاد میگیرد. بنابراین در قدم اول ما باید بپذیریم که به اطلاعات مهم و کاربردی در امر تربیتی نیاز داریم و دوم این که توجه داشته باشیم اگر کودکی میخواهیم که به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کند، بتواند از حق خود دفاع کند و به درستی احساسات خود را بروز دهد و هر رفتار و مهارتی که خواهان آن هستیم، اول باید از خودمان شروع کنیم، باید به رفتار های خود آگاهی لازم داشته باشیم و اگر قصد پرورش مهارتی را در کودک خود داریم اول آن را در خودمان رشد دهیم.
چرا این مهارت را باید کسب کنیم؟
بزرگترین مانعی که برسر راه تربیت کودکان قرار دارد عدم آگاهی والدین است و ما اگر از آگاهی لازم برخوردار باشیم میتوانیم سلامت روان فرزند خود را در بزرگسالی تامین کنیم چون پایه های اساسی شخصیت در سنین کودکی شکل میگیرد و چه لذت بخش است اگرما بتوانیم در این مسیر موفق عمل کنیم.
قبل از اینکه راهکار های کسب این مهارت را ارائه دهیم باید با سبک های مهم فرزند پروری آشنا بشیم و ببینیم ما به عنوان پدر و مادر کدوم سبک رو انتخاب کنیم…
سبک های فرزند پروری
هر پدر و مادر با توجه به روش تامین نیازهای کودک و اماکاناتی که در اختیار آنها میگذارند، سبکی را به عنوان شیوه ی تربیتی خود انتخاب میکند.که این سبک ها به چهار دسته تقسییم می شوند
سبک مقتدرانه: والدین باتوجه به امکاناتی که در اختیار فرزند خود میگذارند از آنها انتظار دارند. کودکی که با این سبک تربیتی بزرگ شده باشد معمولا از اعتماد به نفس بالایی برخوردار استچرا که والدین رابطه ای صمیمانه، دلسوزانه و لذت بخش با کودک خود دارند و نسبت به نیازهای فرزند خود حساسند و این روند باعث میشود که کودک به تدریج به استقلال مناسب برسد .
سبک مستبدانه: والدین بیش از امکاناتی که در اختیار کودک خود میگذارند از آنها انتظار دارند بنابراین پذیرش در این رابطه عملکرد ضعیفی دارد و چون کودک در این خانواده بیش از اندازه کنترل میشود اضطراب بالایی را تجربه میکند.
سبک آسان گیر: والدین امکانات فراوانی در اختیار کودک خود میگذارند اما در مقابل هیچ انتظاری از کودک خود ندارند. کنترل بسیار کمی بر فرزند خود دارند و در این رابطه مهرورزی و پذیرش زیاد است و کودک اجازه دارد در هر سنی که هست در تصمیم گیری ها شرکت کند. بنابراین کودکان این سبک معمولا لجباز و پرخاشگر هستند.
سبک بی اعتنا: والدین امکاناتی در اختیار کودک خود قرار نمیدهند و از آنها انتظاری هم ندارند و چون خود را غرق استرس زندگی کرده اند هم وقت کافی برای کودک خود نمیگذارند.
حالا که با چهار سبک فرزند پروری آشنا شدیم لازمه که از خودمون بپرسیم در ارتباط با فرزندم کدوم یک از سبک ها رو دارم؟
آیا به نسبت امکاناتی که در اختیارش قرار دادم ازش انتظار دارم ؟ یا انتظارم بیش از اندازه است یا اصلا انتظاری ندارم؟
آیا به عواطف و احساسات فرزندم توجه میکنم؟
آیا دائما به فرزندم فشار وارد میکنم و کاری میکنم که اضطراب بگیره؟
آیا به اندازه کافی بهش توجه میکنم یا یادم نمیاد آخرین باری که به خواسته ها و نیازهاش توجه کردم کی بوده؟
جواب دادن به هرکدوم از این سوالها کمک میکنه که ما نسبت به رابطه ایی که با کودک خود داریم آگاه بشیم و بتونیم آگاهانه تر رفتار کنیم و یک رابطه ی سالم رو شکل بدیم.
دیدگاهتان را بنویسید