والدین هدفمند
نقش والدین در ارتباط با کودک
بیشتر تمرکز ما در فرزند پروری روی تغییر رفتارهای ناسالم کودک و آموزش رفتار های سالم به اوست اما کاهی لازم است که برای مدتی تغییر جهت بدهیم و به جای تمرکز روی رفتارهای فرزندمان، روی رفتارهای خودمان عمیق تر بشویم و چراغی به اعماق وجودی خود بیاندازیم و از خودمان واضح و شفاف بپرسیم که من به عنوان یک پدر یا یک مادر چگونه الگویی برای فرزندم هستم؟ آیا پدری هستم که به اندازه کافی به نیاز های کودکم پاسخ دهم؟ آیا مادری هستم که در موقعیت هایی که فرزندم لحظات سختی را میگذراند او را درک کنم؟ اگر بیست سال یا سی سال دیگر فرزندم بخواهد از دوران کودکی اش تعریف کند من چه نقشی در خاطرات کودکی اش دارم آیا یک پدر بد اخلاق و یک مادر بی حوصله هستم یا یک پدر و مادری که به اندازه کافی با کودکش وقت گذرانده و او را درک کرده و به نیاز هایش پاسخ داده و فرصت تجربه کردن به کودک داده؟
به راستی ما چگونه پدر و مادری برای فرزندانمان هستیم؟
در این مقاله من سعی دارم بیشتر در ارتباط با نقش پدر و مادر ها صحبت کنم، قرار است در مورد خودمان و نقشمان در ارتباط با فرزندمان به خودشناسی برسیم و هدفمان را از فرزند پروری مشخص کنیم.
چراغ راه مسیر والدگری
فرض کنید در یک انبار تنگ و تاریک هستید و قرار است راه خود را به بیرون پیدا کنید. انبار پراست از وسیله های بلااستفاده و قدیمی، شما مجبورید از مابین وسایل و در تاریکی راه را پیدا کنید و بیرون بروید، مسلما پیدا کردن راه کار سختی است و اتفاقات غیر منتظره ایی برای شما می افتد که ممکن است به خودتان یا به همراهانتان آسیبی وارد شود. اما اگر یک چراغ قوه همراهتان باشد که بتوانید تا چند متر جلوی پای خود را ببینید خیلی راحت تر و با آسیب کمتری میتوانید راه خود را پیدا کنید.
ممکن است بپرسید خب این چه ربطی به خودشناسی والدین دارد؟
اگر کمی به مثال دقت کنید متوجه می شوید که خودشناسی دقیقا مثل چراغ قوه ایی است که راه را به ما نشان میدهد و کمک میکند در این مسیر پر پیچ و خم، راه خود را گم نکنیم و به راحتی به مقصدی که میخواهیم برسیم. اما اگر چراغ قوه ایی در کار نباشد ما راه خود را گم کرده و هم به خودمان و هم به همراهانمان آسیب وارد میکنیم.
در روانشناسی مبحثی هست به عنوان نیمه عمر که زندگی ما را به دو نیمه تقسیم میکند، نیمه اول نیمه ایی است که ما کورکورانه مسیری را دنبال میکنیم که طبق ارزش ها و سلیقه های خود واقعیمان نیست بلکه براساس راهی است که جامعه و اطرافیان برای ما میپسندیدند، حالا اگر بخواهیم در والدگری خود به این موضوع نگاه کنیم متوجه میشویم که اکثر رفتار های ما با کودکانمان از رسانه ها، فیلم ها، جامعه و اطرافیان تاثیر گرفته است اما نیمه دوم زندگی جایی است که ما تصمیم میگیریم چراغ قوه خود را روشن کنیم و به مسیر پیش رو نور بتایانیم و جلو برویم و متاسفانه والدین بسیار کمی هستند که تصمیم به روشن کردن چراغ قوه خود میگیرند چون ممکن است در مسیر شارژ چراغ قوه تمام شود و شارژکردن مجدد چراغ کار سختی است و افراد کمی حاضرند این سختی را تحمل کنند.
ممکن است تا اینجا برای شما این سوال پیش آمده باشد که این چراغ قوه ایی که در این مسیر باید روشن کنیم چیست و چگونه باید آن را روشن کرد؟
باید بگویم که چراغ راهنمای ما در این مسیر به عنوان یک والد ارزش هایی است که میخواهیم آنها را زندگی کنیم، با آنها شناخته شویم و با آنها توصیف شویم.
ارزشهای یک والد در مسیر فرزندپروری میتواند شامل مجموعهای از اصول و ارزشهایی باشد که والد برای راهنمایی کردن و پرورش فرزندان خود ارزشگذاری میکند. این ارزشها ممکن است برای هر پدر و مادری متفاوت باشند، اما در کل میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
عشق: یک والد باید عشق خود را نسبت به فرزندانش نشان دهد. این شامل نگرش مثبت، توجه، پشتیبانی و تمایل به بهبود شرایط فرزندان میشود.
احترام: والدین باید به فرزندان خود احترام بگذارند و به عنوان افراد جداگانه شناخته شوند. احترام به نظرات، نیازها و حقوق فرزندان از جمله این ارزش است. کودک باید متوجه شود که والدینش به فردیت او احترام میگذارند.
شفافیت: یک والد باید با فرزندانش صادق و شفاف باشد. این شامل بیان احساسات، اطلاعرسانی درباره قوانین و مسئولیتها و توضیح دادن در مورد رفتارها و تصمیمهای خود میشود.
تربیت اخلاقی: والدین باید به فرزندان خود ارزشهای اخلاقی را آموزش دهند و آنها را در قبال دیگران متعهد کند. مثالهایی از این ارزشها شامل صداقت، عدالت، مسئولیتپذیری، همدلی و مراقبت از دیگران است.
استقلال و مسئولیتپذیری: والدین باید فرزندان را به رشد و توسعه استقلال و مسئولیتپذیری تشویق کنند و با ایجاد فرصتهایی برای تصمیمگیری و توانمندسازی، کودک را در مواجه با مشکلات زندگی آماده کند.
همدلی و احساسات: والدین باید احساسات فرزندان درک کنند و کودک را تشویق به ابراز احساسات کنند و آنها را در مدیریت احساسات یاری کنند.
تحصیلات و توسعه فردی: والدین باید بر ارزش تحصیلات و یادگیری، برای فرزندانش تاکید کنند و انگیزه آنها را برای پیشرفت و توسعه فردی تقویت کند.
صبوری: صبوری یکی از ارزشهای مهم در فرزندپروری است. والدین باید صبور باشند و توانایی تحمل و مدیریت رفتارها و عملکرد فرزندانشان را داشته باشند.
قدردانی و تشویق: والدین باید قدردانی و تشویق خود را نسبت به تلاشها و پیشرفتهای فرزندانشان نشان دهد. این ارزش باعث افزایش اعتماد به نفس و انگیزه در فرزندان میشود.
حد و مرز: والدین باید حد و مرزهای مناسب را برای رفتار خود و رفتار فرزندانش تعیین کنند که شامل تنظیم محدودیتها، اجرای قوانین و آموزش احترام به مرزها و حقوق دیگران است.
همکاری و تعامل: والدین باید با فرزندانشان همکاری کنند و تعامل مثبت با آنها داشته باشند. این شامل شنیدن نظرات و ایدههای فرزندان، مذاکره و حل مسائل به صورت مشترک است.
پذیرش و تنوع: والدین باید به تفاوت های فردی فرزندانشان توجه کنند و آنها را بپذیرند، به تمایلات و علاقه های فرزندانشان احترام بگذارند و آنها را تشویق کنند تا خواسته های خود را بیان کنند.
تعلیم و تربیت به عنوان راهنمایی: والدین باید نقش استاد و راهنما را در تعلیم و تربیت فرزندان ایفا کنند که شامل انتقال دانش، مهارتها و ارزشهای زندگی است.
حمایت و امنیت: والدین باید حمایت و امنیت را به فرزندانشان ارائه کنند. این شامل فضای امن برای رشد و توسعه، حفظ سلامت روحی و جسمی، و حمایت در برابر تهدیدها و مشکلات است.
الگوی خوب بودن: والدین باید نسبت به رفتارهای خود آگاهی داشته باشند و رفتار هایی را که از کودک خود انتظار دارند انجام دهد، ابتدا در رفتارهای خود بروز دهند.
این ها بخشی از ارزش هایی بود که یک والد میتواند بر اساس سبک زندگی که دارد انتخاب کند و از آن ها به عنوان چراغ راه استفاده کند. با مشخص کردن ارزش های خود در مسیر فرزندپروری، راه برای ما مشخص میشود و جاهایی که کم می آوریم و دقیقا نمی دانیم در مقابل رفتار های فرزندمان چکارکنیم و در انتخاب رفتار درست درمانده میشویم، ارزش ها به کمکمان می آیند و مسیر دریت را به ما نشان میدهند.
مثلا زمانی که فرزند شما قصد دارد کاری انجام دهد که باب میل شما نیست و نمیخواهید ان کار انجام شود و از طرفی هم میدانید انجام دادنش هیچ ضرری به کسی وارد نمیکند و با قوانین و چهارچوب های زندگیتان تطابق دارد، ارزش احترام به کمکتان می آید و شما میتوانید با فرصت دادن به فرزند خود برای تجربه کردن چیزهای جدید تصمیم درست را بگیرید.
نکته قابل توجه این است که راه رسیدن به هرکدام از این ارزش ها بسیار متفاوت است و هر والدی میتواند مسیر خودش را برای این ارزش انتخاب کند.
کلام آخر
به عنوان کلام آخر از شما میخواهم زمانی را به خود اختصاص دهید و برای پیدا کردن ارزش های خود و برای اینکه نیمه دوم زندگی را با آگاهی کامل شروع کنیم لازم است به شناخت اولیه از خود برسیم و به این سئوالات جواب دهیم
- به عنوان یک پدر یا یک مادر چقدر خودت را میشناسی؟ چه ویژگی هایی داری؟ چه صفاتی داری؟
- چه ویژگی ها و صفاتی را از والدین خود به ارث برده ایی؟
- اگر فرزندت در دوران نوجوانی، جوانی یا بزرگسالی، خاطره ایی از دوران کودکی اش تعریف کرد، دوست داری با چه ویژگی هایی والدینش را توصیف کند؟
- اگر 80 سالگی خود را مقالات کنید، از کدام ویژگی خود قدردانی خواهید کرد؟